آتش بگير تا كه بدانى چه مى كشم!

ساخت وبلاگ

بی تو شکوفه های سحر وا نمی شود

باز آ که شب بدون تو فردا نمی شود

 قفل دری که بین من و دست های توست

در غایت سیاهی شب وا نمی شود

 ورد من است نام تو هر چند گفته اند

شیرین دهن به گفتن حلوا نمی شود 

 عشق من و تو قصه ی تلخ مصیبت است

می خواهم از تو بگسلم اما نمی شود 

 ای مرگ همتی که دل دردمند من

دیگر به هیچ روی مداوا نمی شود 

 آتش بگیر تا که بدانی چه میکشم

احساس سوختن به تماشا نمی شود 

قلبی که همچو مشعل نم دیده شد خموش

دیگر به هیچ بارقه گیرا نمی شود 

 درد مرا ز چهره ی خاموش کس نخواند

چون شعر نا سروده که معنا نمی شود 

 باید ز هم گسست قیود زمانه را 

با کار روزگار مدارا نمی شود 

 "عباس خیرابادی"

آبرخ وبلاگ لیلا حکیمیان...
ما را در سایت آبرخ وبلاگ لیلا حکیمیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abrokho بازدید : 251 تاريخ : شنبه 26 مهر 1399 ساعت: 5:56