آبرخ وبلاگ لیلا حکیمیان

متن مرتبط با «قرباني كردن در خواب» در سایت آبرخ وبلاگ لیلا حکیمیان نوشته شده است

دلتنگى من در شب تولدت

  • به نيستى ناشى از خفتن در خاك و از نظر ظاهر ناپديد شدن اعتقاد ندارم. عزيز سفر كرده ام ! تولدت در آسمان ها مبارك عمه خوب ! عمه زيبا ! عمه مهربانى بعد از تو كسى، نيمى از كودكى مرا ربود. روح بزرگت شاد و سبكبال , ...ادامه مطلب

  • دلتنگى من در شب تولدت

  • به نيستى ناشى از خفتن در خاك و از نظر ظاهر ناپديد شدن اعتقاد ندارم. عزيز سفر كرده ام ! تولدت در آسمان ها مبارك عمه خوب ! عمه زيبا ! عمه مهربانى بعد از تو كسى، نيمى از كودكى مرا ربود. روح بزرگت شاد و سبكبال , ...ادامه مطلب

  • دلتنگى من در شب تولدت

  • به نيستى ناشى از خفتن در خاك و از نظر ظاهر ناپديد شدن اعتقاد ندارم. عزيز سفر كرده ام ! تولدت در آسمان ها مبارك عمه خوب ! عمه زيبا ! عمه مهربانى بعد از تو كسى، نيمى از كودكى مرا ربود. روح بزرگت شاد و سبكبال , ...ادامه مطلب

  • پدرم!

  • بى تو يك سال ، نَفَس آمد و رفت ..., ...ادامه مطلب

  • نور آمد وقتى در ظلمات بودم

  • گروه کودکان سرگشته چرخ و فلک بازیمن از بازی این چرخ فلک سر در گریبانمبه مغزم جعبه شهر فرنگ عمر بی حاصلبه چرخ افتاده و گوئی در آفاقست جولانمشهريار, ...ادامه مطلب

  • تو را من چشم در راهم

  •   تو با قلب ویرانه من چه کردی؟ببین عشق دیوانه من چه کردیدر ابریشم عادت آسوده بودمتو با حال پروانه من چه کردی؟ننوشیده از جام چشم تو مستمخمار است میخانه من ، چه کردی؟مگر لایق تکیه دادن نبودم؟تو با حسرت , ...ادامه مطلب

  • شادروان حزین لاهیجی

  •   ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد در دام مانده باشد صیاد رفته باشد   آه از دمی که تنها، با داغ او چو لاله در خون نشسته باشم چون باد رفته باشد   امشب صدای تیشه از بیستون نیامد شاید به خواب شیرین، فرهاد رفته باشد   خونش به تیغ حسرت یا رب حلال بادا صیدی که از کمندت آزاد رفته باشد   از آه دردناکی سازم خبر دلت را وقتی که کوه صبرم بر باد رفته باشد   رحم است بر اسیری کز گرد دام زلفت؟ با صد امیدواری ناشاد رفته باشد   شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد   پرشور از "حزین" است امروزکوه و صحرا مجنون گذشته باشد فرهاد رفته باشد     , ...ادامه مطلب

  • ناگهان، چقدر زود دیر می شود...

  • یکی از روزهای چهل سالگیتدر میان گیر و دار زندگی ملال آورتلابه لای آلبوم عکس هایتعکس دختری مو مشکی را پیدا میکنیزندگی برای چند لحظه متوقف میشودو قبض های برق و آب برایت بی اهمیتتازه میفهمیبیست سال پیشچه بی رحمانهاو را در هیاهوی زندگی جا گذاشتی!,ناگهان چقدر زود دیر می شود,ناگهان چقدر زود دیر می شود قیصر امین پور,ناگهان چقدر زود دیر می شود از کیست,ناگهان چه زود دير ميشود,شعر ناگهان چقدر زود دیر میشود,و ناگهان چقدر زود دير ميشود,و ناگهان چه زود دیر می شود,شعر ناگهان چه زود دیر می شود,متن کامل ناگهان چقدر زود دیر می شود,ای دریغ وحسرت همیشگی ناگهان چقدر زود دیر می شود ...ادامه مطلب

  • قربانى

  • از باغ می برند چراغانی‌ات کنندتا کاج جشن های زمستانی‌ات کنند پوشانده‌اند «صبح» تو را با «ابرهای تار»تنها به این بهانه که بارانی‌ات کنند یوسف، به این رها شدن از چاه دل مبنداین بار می برند که زندانی‌ات کنند ای گل گمان مکن به شب جشن می رویشاید به خاک مرده ای ارزانی‌ات کنند یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیستاز نقطه ای بترس که شیطانی‌ات کنند آبِ طلب نکرده همیشه مراد نیستگاهی بهانه ای است که قربانی‌ات کنند... "فاضل نظری",قربانى ايلام,قربانى كى فضيلت,قربانى كردن,قرباني كردن شتر,شتر قرباني,قربانى كردن دختر,قربانى اسيد پاشى,قربانى كى مسائل,قرباني زندگي,قرباني كردن در خواب ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها