گويند: روزي، زني كه يتيم دار بود به نزد قائم مقام، صاحب كتاب منشئآت و وزير محمد شاه آمد وگفت: زني هستم كه يتيم دارم و غذا براي فرزندان يتيم خويش ميخواهم. قائم مقام نام او را پرسيد و آن زن گفت: نامم «مرجمك» است.(مرجمك در ترکی به معني عدس است)قائم مقام، قلم به دست گرفت و نگاشت:انباردار! *ارزني آمد مرجمك نام، گندمگون، ماش فرستاديم، نخود آمد، برنجش دهيد كه برنج است.* به این معنی که : اگر زنی گندم گون پیشَت آمد که نامش مرجمک بود ، خود سر نیامده بلکه ما فرستادیمش ، به او برنجدهید که در سختی و تنگ دستی است. همان گونه كه ميبينيد در اين عبارت از نام شش قلم ازحبوبات ( ارزن، مرجمک، گندم، ماش، نخود،برنج) استفاده شده و هریک در معنای ديگرى بکار رفته.چقدر لذتبخش هست مطالعه و کاوش در ادبیات غنی فارسی. بخوانید, ...ادامه مطلب
”از مردمی که مشاورشان رمال و طبیبشان جنگیر احیاء اقتصادیشان را از فکرهای عامیانه توقع دارند و استقلال شان را با حرف میخواهند نشان بدهند از چنین مردمی چه انتظار میشود داشت؟ ایرانی به میل خود آدم نخواهد شد، سعادت را بر ایران باید تحمیل کرد!“ , ...ادامه مطلب
یک روزنامه نگار انگلیسی نوشته بود:بهشت جاییست که در آن پلیسهایش بریتانیایی باشند , آشپزهایش ایرانی , صنعتگرانش آلمانی , کارگرانش چینی , عاشقانش فرانسوی , حوریهایش مانکنهای ایتالیایی و همه اینها را سوییسیها اداره کنند .و جهنم جاییست که پلیسهایش آلمانی باشند , آشپزهایش تایلندی , صنعتگرانش چینی , کارگرانش عرب , عاشقانش سوییسی , حوریهایش آفریقایی و همه اینها را ایرانیها اداره کنند ... !!! , ...ادامه مطلب
یکی از روزهای چهل سالگیتدر میان گیر و دار زندگی ملال آورتلابه لای آلبوم عکس هایتعکس دختری مو مشکی را پیدا میکنیزندگی برای چند لحظه متوقف میشودو قبض های برق و آب برایت بی اهمیتتازه میفهمیبیست سال پیشچه بی رحمانهاو را در هیاهوی زندگی جا گذاشتی!,ناگهان چقدر زود دیر می شود,ناگهان چقدر زود دیر می شود قیصر امین پور,ناگهان چقدر زود دیر می شود از کیست,ناگهان چه زود دير ميشود,شعر ناگهان چقدر زود دیر میشود,و ناگهان چقدر زود دير ميشود,و ناگهان چه زود دیر می شود,شعر ناگهان چه زود دیر می شود,متن کامل ناگهان چقدر زود دیر می شود,ای دریغ وحسرت همیشگی ناگهان چقدر زود دیر می شود ...ادامه مطلب